زنی مرموز؛ مظنون مرگ مشکوک فرزند بازیگر قدیمی
تاریخ انتشار: ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۰۹۱۴۱
زن مرموزی که در پی مرگ مشکوک فرزند مسن یک بازیگر زن قدیمی در خانه او دستگیر شده بود، در داسرای جنایی تهران بازجویی شد. این درحالی است که دختر متوفی نیز در جلسه حضور داشت و با تاکید بر دروغگو بودن زن دستگیر شده از او به اتهام دخالت در مرگ پدرش شکایت کرد.
به گزارش اعتمادآنلاین، چند دقیقه مانده به ساعت دوازده ظهر سهشنبه هفته گذشته مردی با مراجعه به کلانتری تجریش از کشف جسد دوست ۷۰ سالهاش در خانه خود خبر داد و گفت: دوست من تنها زندگی میکرد، چون فرزندانش همه خارج از کشور هستند، من به او سر میزدم و گاهی کمکش میکردم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این گزارش در حالی بود که همزمان زنی هم در تماس با پلیس گفت در محل کشف جسد حضور دارد و، چون کلید داشته وارد خانه شده و با جسد صاحبخانه روبهرو شده است.
در ادامه ماموران کلانتری در محل حاضر شدند و پس از اطمینان از ماجرا بازپرس کشیک قتل را در جریان قرار دادند و بازپرس هم دستورات لازم را صادر کرد.
همزمان با حضور ماموران زن جوان نیز در خانه پیر مرد حضور داشت و رفتارهای مشکوک او باعث شد ماموران تحقیق از او را در دستور کار قرار دهند و در بررسی خودرو زن مقداری از اسناد و مدارک متوفی و همچنین مقداری از اشیا عتیقه که مشخص بود متعلق به پیر مرد فوت شده است در خودرو این زن کشف شد.
به این ترتیب ماموران موضوع را به بازپرس وحید ناصری که در زمان کشف جسد مسولیت کشیک قتل پایتخت را بر عهده داشت اطلاع دادند و بازپرس ناصری دستور بازداشت زن، توقیف اموال کشف شده و انتقال جسد به پزشکی قانونی برای تحقیقات دقیق در مورد علت مرگ مرد ۷۰ ساله را صادر کرد. همچنین از ماموران خواست خانواده متوفی را که خارج از کشور هستند شناسایی و با شیوههای دیپلماتیک به آنها اطلاع دهند که پرونده مرگ مشکوک پدرشان در شعبه چهارم بازپرسی دادسرای جنایی تهران رسیدگی شود.
در ادامه تحقیقات ماموران از همسایهها تحقیقاتی به عمل آوردند و مشخص شد یکی از دختران متوفی در تهران زندگی میکند بنابراین تحقیقات برای شناسایی و شنیدن اظهارات او متمرکز شد. پس از مدت کوتاهی دختر مرد متوفی که از طریق همسایهها در جریان ماجرا قرار گرفته بود برای تحویل گرفتن جسد و برگزاری مراسم کفن و دفن به پلیس و پزشکی قانونی مراجعه کرد.
همچینین دختر متوفی امروز در دادسرای جنایی حضور یافت و در اظهارات خود به بازپرس پرونده گفت: من از طرق همسایهها و پلیس در جریان مرگ پدرم قرار گرفتم و وقتی برای تحویل جسد رفتم متوجه مشکوک بودن موضوع شدم. چون من زنی را که در خانه پدرم بوده دیدهام، اما او را دقیق نمیشناسم. در پرسوجو از پلیس در مورد چگونگی مرگ متوجه شدم که این زن ادعا کرده همه فرزندان پدرم خارج هستند و این در حالی است که او مرا دیده بود و میدانست که در تهران هستم.
این دختر ادامه داد: از کجا معلوم که این زن و خواهر زادهاش که در خانه پدرم دستگیر شدهاند پدرم را چیز خور نکرده باشند، من به آنها شک دارم و بر فرض که ادعای آنها درست باشد و خود پدرم ساک و بخشی از اموالش را به آنها داده باشد. اما تا جایی که میدانم در ساکی که در هنگام دستگیری از این زن کشف شده است خیلی چیزهای دیگر هم بوده است. در ساک ۱۹ کارت عابر بانک، عقد نامه من و طلاق نامه مادرم بوده است و موضوعی که عجیب است این است که اصلا چرا پدرم باید اینها را به او میداد.
علاوه بر این تعداد زیادی از کیفهای مادر بزرگم که بازیگری قدیمی است و در برخی از فیلمها از آن کیفها استفاده کرده بود به علاوه مقداری طلا و جواهر، دو گوشی، مقداری از اسناد و مدارک، عکسهای قدیمی مادر بزرگم و حتی عکسهای خانوادگیمان هنگام دستگیریشان همراه این دو نفر بوده است. چرا پدرم باید اینها را به آنها داده باشد و به من غیر از اینکه درخواست دارم در مورد نحوه مرگ پدرم و میزان دخالت آنها در این اتفاق تحقیق شود از آنها به خاطر سرقت هم شکایت دارم و به نظر میرسد اصلا آنها با انگیزه سرقت چیزی به خورد پدرم دادهاند که باعث این اتفاق شده است.
این دختر جوان در پایان گفتههایش همچنین خواست به موضوع شکسته شدن پلمپ خانه پدرش هم رسیدگی شود و گفت: پلیس بعد از تحقیقات اولیه و بردن جسد به پزشکی قانونی خانه پدرم را پلمپ کرده بود، اما وقتی من به آنجا رفتم دیدم پلمپ شکسته است که وقنی به پلیس آگاهی رفتم متوجه شدم این کار غیر قانونی انجام شده و حتی احتمال دارد این زن و خواهر زادهاش همدستانی داشته باشند که در این کار غیر قانونی دخالت داشتهاند.
در ادامه جلسه زن بازداشت شده و خواهرزادهاش که در صحنه کشف جسد دستگیر شده بودند به سوالات بازپرس پرونده پاسخ دادند. این زن مرموز که در حال حاضر بخشی از گفتههایش با واقعیت متناقض است در مورد خود گفت: من متوفی را از مدتی قبل میشناختم و برای کمک پیشش میرفتم.
گاهی هم برایش غذا میبردم یا برایش آشپزی میکردم. او به من گفته بود که از همسرش جدا شده و فرزند یکی از بازیگران مشهور قدیمی است. همینطور به او گفته بودم که خواهر و خواهر زادهام در آمریکا زندگی میکنند، مدتی قبل خود پیر مرد کیفها را به من داد تا خواهر زاده ام برای مادرش به آمریکا ببرد و از محتویات کیفها اطلاع دقیقی نداشتم.
در ادامه خواهر زاده این زن هم گفت: من از طریق خالهام با آن مرد آشنا شدم و میدانستم کیست. خودش به ما گفته بود که در بانک پول دارد، اما چون برای مدت زیادی در بانک سپرده گذاری کرده است نمیتوانست آنها را بردارد بنابراین من چند بار کمک مالی کردم و او هم شاید برای قدردانی این اموال را به ما داده باشد. حتی خودش عکس هنر پیشگی مادر مادرش را به من نشان داد.
در بخش دیگری از جلسه تحقیق نیز پیر مردی که خود را دوست متوفی معرفی کرده و اول از همه کشف جسد را اطلاع داده بود مورد تحقیق قرار گفت و با تکرار اظهارات قدیمی خود اضافه کرد: چند ماه قبل از طریق یکی از بستگانم با آن مرد آشنا شدم و خودش از من خواسته بود به او سر بزنم، من گاهی کارها تاسیساتی یا خرید برایش انجام میدادم و روز کشف جسد به خانه او رفته بودم که جنازه او را دیدم و به خانم زنگ زدم و او هم با خواهر زادهاش به آنجا آمد و من رفتم موضوع را به پلیس گزارش بدهم به همین دلیل نمیدانم در نبود من چه اتفاقاتی افتاده است.
در پی این جلسه همه اظهارات حاضران که ثبت شده بود بار دیگر همراه پرونده در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. همچنین بازپرس پرونده دستور داد تحقیق شود که چه کسی پلمپ شکسته است و در مورد زن مرموز و خواهرزادهاش تحقیقات بیشتری انجام شود.
علاوه بر این موارد بازپرس دستور داد تحقیقاتی نیز در مورد شکایت دختر متوفی و کشف ادعاهای زن مرموز به عمل آید، این در حالی بود که همسایهها نیز رفت و آمد آن زن به خانه پیر مرد را تایید کرده بودند. به این ترتیب تحقیقات در مورد این پرونده همچنان ادامه خواهد یافت تا ابهامات موجود روشن شود.
منبع: فرارو
کلیدواژه: مرگ مشکوک قیمت طلا و ارز قیمت موبایل خواهر زاده دستگیر شده همسایه ها زن مرموز زاده اش کشف جسد پیر مرد کیف ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۰۹۱۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ادعای دختر کیومرث پوراحمد: «پدرم خودش را نکشت ، میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید»
چند هفته پیش خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی ادعایی مبنی بر قتل برادرش مطرح کرد. روزنامه اعتماد به نقل از دختر کیومرث پور احمد نوشت:«ما مطمئن هستیم و میدانیم پدرم خودکشی نکرده است. پدرم قرار بود برای تدوین فیلم «پرونده باز است» به تهران برگردد و برای آینده برنامه داشت.» اینها بخشی از صحبتهای دختر کیومرث پوراحمد است. او مدعی است پدرشان خودکشی نکرده است... .
دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه میگوید: «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال میشناخت ویلا اجاره میکرد و به شمال میرفت، چون میخواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا میرفت؛ یعنی اولینبار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبهرو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»
همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت میخواهد به تهران برود تا بخشی از موزیکها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم میشد، اشاره کردم و از تلفنها و پیامهایی که مربوط به همین قرارهای کاری میشد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند.
خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود. کتابهایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتابهای او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصتطلبی بود و ما نمیدانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران میشناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد. به هر حال پدرم باید در چاپ این کتابها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمیرسد، چون ایران نیست. حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برایمان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است.
غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتابهای دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتابها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت میخواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که میخواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیهکننده برخی سکانسها را حذف کرد و تغییر داد.» دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز میگوید: «عمهام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست.» کانال عصر ایران در تلگرام